قبول شدم قبول شدم - جوجه شیمیست شیمی کاربردی کامپیوتر اورکلاک

قبول شدم قبول شدم

قبول شدم قبول شدم
نمیدونم چی بنویسم اما خیلی خوشحالم خوشحالم خوشحالم
برای چی؟
کارشناسی ارشد شیمی کاربردی واحد تهران مرکزی؟
قبول شدم قبول شدم
خیلی ها بهم گفتن تهران سخت قبول نمیشی شهرستان شرکت کن اما من دیگه نمی خواستم توی دانشگاه کوچک ادامه تحصیل بدم آزاد وسراسری برام فرقی نداشت فقط و فقط یه دانشگاه معتبر با اساتید و امکانات خوب می خواستم و حالا از انتخابم راضی هستم.
در طول زندگی نسبتا آرام و راحتی که داشتم (البته به لطف پدر و مادر فداکارم) کمتر جرات کردم ریسک کنم اما حالا می فهمم برای پیروزی باید ریسک کرد برای نهنگ بودن باید دل به اقیانوس زد.
بعد از تمام شدن دوره دانشجویی خیلی دلم برای دانشگاه تنگ می شد بعد ازاینکه رتبه افتضاح کنکور سراسری رو دیدم حالم بدترشد به خودم امیدواری می دادم طی دو سالی که سربازم وقت برای مطالعه زیاد دارم اما وقتی دوره آموزشی شروع شد خیلی نا امید شدم چون اونجا فهمیدم نتنها درحین سربازی درس خوندن غیرممکنه بلکه هرچی تو چهار سال دانشگاه خوندم در عرض یک ماه از مغزم پاک شده تقریبا مطمئن بودم دیگه رنگ دانشگاه نمی بینم
در نا امیدی بسی امید است
اما وقتی نتیجه دانشگاه آزاد رو دیدم دوباره تمام رویاهام زنده شدن دوباره دانشگاه دوباره آزمایشگاه دوباره زندگی. دوست دارم این بار تا جایی که ممکن از این فزصت تحصیلی بهترین استفاده رو ببرم دوست دارم پر انرژی شاد و کنجکاوباشم دوست دارم وقتی دوره ی کارشناسی ارشد تموم شد احساس کنم از تمام توانم استفاده کردم و چیزی کم نگذاشتم .
دانشگاه یعنی..... یعنی همه چی یعنی یک شانس دوباره برای ستاره شدن برای پرواز توی کهکشان علم یعنی یک موهبت الهی یعنی خدا هنوز دوستم داره .
فردا باید به اصفهان برم وخودم به پادگان آموزشی توپخانه معرفی کنم بهتر از این نمی شه یه خورده گردش تو اصفهان بعدش پیش به سوی دانشگاه.

سلام تهران سلام دانشگاه سلام شیمی سلام زندگی
روزهای خوبی پیش روی من
مطمئن هستم موفقیت بزرگی پیش روی من چون با تمام وجودم آرزومی کنم

عطاالله پناه یاب ::: شنبه 87/6/9::: ساعت 3:1 صبح

شما چه نظری دارید: نظر

لیست کل یادداشت های این وبلاگ